ما تا آخر ایستاده ایم
وعده ما راهپیمایی 22 بهمن
ما تا آخر ایستاده ایم
وعده ما راهپیمایی 22 بهمن
مردی جهانديده چهار فرزند داشت. براي آنكه درسي از زندگي به آنها بياموزد آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابیای فرستاد که در فاصلهای دور از خانه شان روییده بود.
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند، از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و درهم پیچیده. پسر دوم گفت: نه… درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم توضيح داد: نه… درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین… و با شکوه ترین صحنهای بود که تا به امروز دیدهام. و سرانجام پسر آخري گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها… پر از زندگی و زایش
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید!
عبدالله بن عوف گفته است:” شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت .
بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم .
صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم .
او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.
باهدیه ۵ صلوات التماس دعا.
دهه فجر مبارک
کاسپارف شطرنج باز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت. همه تعجب کردند و علت را جویا شدند. او گفت اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت بودم. گاهی بخیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم. اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم، آنقدر در پی حرکتهای او بودم که مهره های خودم را گم کردم. بعد که مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر بی مهارتی بود.
بازی را باختم اما درس بزرگی گرفتم. «تمام حرکتها از سر حیله نیست آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که حرکت صادقانه را باور نداریم و مسیر را گم میکنیم….. و می بازیم!!!» بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که: نیمه میشنویم، یک چهارم میفهمیم، هیچی فکر نمیکنیم، و دوبرابر واکنش نشون می دهیم!
گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیتهای خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از استادهای مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آنها خیلی زود به گله و شکایت از استرسهای ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوهخوریهای سرامیکی، پلاستیکی و کریستال که برخی ساده و برخی گرانقیمت بودند بازگشت. سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست تا از خود پذیرایی کنند.
پس از آنکه همه برای خود قهوه ریختند استاد گفت: اگر دقت کرده باشید حتما متوجه شدهاید که همگی قهوهخوریهای گرانقیمت و زیبا را برداشتهاید و آنها که ساده و ارزانقیمت بودهاند در سینی باقی ماندهاند. البته این امر برای شما طبیعی و بدیهی است. سرچشمه همه مشکلات و استرسهای شما هم همین است. شما فقط بهترینها را برای خود میخواهید. قصد اصلی همه شما نوشیدن قهوه بود اما آگاهانه قهوهخوریهای بهتر را انتخاب کردید و البته در این حین به آنچه دیگران برمیداشتند نیز توجه داشتید. به این ترتیب اگر زندگی قهوه باشد، شغل، پول، موقعیت اجتماعی و … همان قهوهخوریهای متعدد هستند. آنها فقط ابزاری برای حفظ و نگهداری زندگیاند، اما کیفیت زندگی در آنها فرق نخواهد داشت.
گاهی، آنقدر حواس ما متوجه قهوهخوریهاست که اصلا طعم و مزه قهوه موجود در آن را نمیفهمیم. پس دوستان من، حواستان به فنجانها پرت نشود… به جای آن از نوشیدن قهوه خود لذت ببرید.
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺘﻰ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ، ﺍﻃﻼﻋﯿﻪ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻠﻮﻯ ﺍﻋﻼﻧﺎﺕ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ شدﻩ ﺑﻮﺩ: “دﯾﺮﻭﺯ ﻓﺮﺩﻯ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ. شما ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺳﺎﻋﺖ 10ﺩﻋﻮﺕ می ﮐﻨﯿﻢ.”
ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺮﮒ ﯾﮑﻰ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﺸﺎﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ، ﺍﻣّﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻰ کنجکاو ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﺎﻧﻊ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ آﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺪﻩ است.
ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻔﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﻰﯾﮑﻰ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﻰﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻧﮕﺎﻩ مﻰﮐﺮﺩﻧﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﺸﮑﺸﺎﻥ ﻣﻰﺯﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻨﺪ ﻣﻰﺁﻣﺪ.
ﺁﯾﻨﻪﺍﻯ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ تاﺑﻮﺕ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻰﮐﺮﺩ، ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻰﺩﯾﺪ. ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻯ ﻧﯿﺰ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺑﻮﺩ: “ﺗﻨﻬﺎ یک ﻧﻔﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺎﻧﻊ ﺭﺷﺪ ﺷﻤﺎ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎﯾﯿﺪ.
ديگران با حرف هاي منفي، با تفكرات آزار دهندشون فقط زماني روي ما تاثير گذارن كه ما خودمون بخوايم،
مهم نيست يه حرف منفي رو صد ها بار بزنن ، مهم نيست خيلي نزديكن به ما، مهم اينه تا ما نخوايم نميتونن، به خودمون به خدامون اعتماد كنيم… لبخند بزن رفيق زندگي تو دستهاي توئه
حقيقت باور ماست نه حرفاي مردم.
خوشبختي و بدبختي تو دست هاي ماست
مقاومت ساکنان محدود، محصور و مظلوم غزه با دستان خالی مقابل نظامیان صهیونیست به ملتهای عرب زبان نشان داد که میتوان با توکل به خدا، عزم و بردباری، زورگویان عالم را به خاک زبونی و مذلت نشاند.
موانع نمیتوانند شما را متوقف کنند!
مشکلات نمیتوانند جلوی شما را بگیرد.
از همه مهم تر، دیگران نمیتوانند مانع شما شوند.
تنها و تنها “خودتان” میتوانید، خودتان را متوقف کنید!
هرکس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه کند.
او را زینت بخشیده و چنانچه علنی باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است.
تحف العقول ص 489
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارک