9ذیالحجه شهادت حضرت مسلم و هاني
9ذیالحجه شهادت حضرت مسلم و هاني
در اين روز در سال 60 محمد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهمانداري و طرفداري از مسلم بن عقيل عليهالسلام به شهادت رسيدند. در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل عليهالسلام به منزل طوعه رفتند.
(فيض العلام: ص 113)
در روز عرفه سال 60 كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هاني بن عروه را در كوفه شهيد كردند.
(ارشاد: ج 2، ص 66. اعلام الوري: ج 1، ص 445. مصباح كفعمي: ج 2، ص 600. بحار الانوار: ج 44، ص 363. مسار الشيعة: ص 18. فيض العلام: ص 115)
خاندان حضرت مسلم:
نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عطيه، و همسر آن حضرت رقيه دختر أميرالمؤمنين عليهالسلام است.
(مروج الذهب: ج 3، ص 69 - 70. مراقد المعارف: ج 2، ص 307، 316. منتخب التواريخ: ص 292 - 293. فرسان الهيجاء: ج 1، ص 62، 120)
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «چشم مؤمنان بر او گريان است و ملائكه مقرب الهي بر او درود ميفرستند». امام حسين عليهالسلام هنگامي كه آن حضرت را به سوي كوفه فرستادند، در قسمتي از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند: «برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم». هنگامي كه امام حسين عليهالسلام خبر شهادت آن حضرت و هاني را شنيد، چند بار فرمود: «انالله و انااليه راجعون». سپس فرمود: «خيري در زندگي بعد از آنها نيست». از جمله وصاياي آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسي را به نزد امام حسين عليهالسلام بفرستد كه آن حضرت به سوي كوفه نيايد.
شهادت و دفن بدن حضرت مسلم:
در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بامها دستههاي ني را آتش ميزدند و بر سر آن حضرت ميريختند. همچنين زماني كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أميرالمؤمنين و امام حسين عليهماالسلام و عقيل گشود. در بالاي دارالاماره با لب تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاي قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاي مباركش بسته و در ميان بازار كوفه ميكشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكي اينكه جمعي از قبيله هاني آمدند و بدنهاي مطهر مسلم بن عقيل و هاني را دفن كردند.
(مراقد المعارف: ج 2، ص 318. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 106)
ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمار به همراهي چند نفر از جمله همسر هاني بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند.
(وسيلة الدارين: ص 209، از ثعلبي)
هاني بن عروه:
اما جناب هاني كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبت أميرالمؤمنين عليهالسلام بود، و در جنگهاي صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود.
(مراقد المعارف: ج 2، ص 318، 359، 361. منتخب التواريخ: ص 294 - 295. فرسان الهيجاء: ج 2، ص 139 - 143. وسيلة الدارين: ص 208 - 209)
جناب هاني بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراي نفوذ فراواني بود. هنگامي كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بي وفائي خود را نسبت به اهل بيت عليهمالسلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هاني بن عروه آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمد بن اشعث حبيث جناب هاني و عدهاي از شيعيان را دستگير كرد.
بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بيني جناب هاني توسط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هاني را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابي كه به پاي آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل عليهالسلام در بازار كوفه روي زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هاني همراه با بدن مسلم دفن شد.
منبع: تقویم شیعه
عبدالحسین نیشابوری
فرم در حال بارگذاری ...