حالات روحاني علما در نماز(1)
نماز، بالاترين و والاترين مرتبه اي است که در آن، نور منير عشق بازي با يار به تلألو درمي آيد و معراج مومن مي شود.در اين مجال مبارک، نکته هايي خواندني از حالات روحاني علماي رباني را با هم مرور مي کنيم. باشد که ياريمان دهند تا بدانها تشبه يابيم و ما هم رنگ خدايي بگيريم.
زندگي علماي رباني ما سراسر نشانه هاي روشني از عشق و شور و مستي در بارگاه حضرت خداوندي است. آنانکه با رسيدن به مقام وصل و چشيدن طعم قرب، عطر دل انگيز روحانيت را با مشام جان خويش شنيدند و طعم گواراي توجه و تنبه به ذات اقدس الهي را با تمام وجودشان درک کردند. و نماز، بالاترين و والاترين مرتبه اي است که در آن، نور منير عشق بازي با يار به تلألو در آمده و معراج مومن مي شود.
دانى كه چيست دولت ؟ ديدار يار ديدن در كوى او گدائى بر خسروى گزيدن
بوسيدن لب يار اول ز دست مگذار كاخر ملول گردى از دست و لب گزيدن
فرصت شمار صحبت كز ايندو راه منزل چون بگذريم ديگر نتوان بهم رسيدن
در اين مجال مبارک، نکته هايي خواندني از حالات روحاني علماي رباني را با هم مرور مي کنيم.
*حجتالاسلام شفتى
اين سيد بزرگوار، پيوسته مراقب بارى تعالى بود و چيزى او را از حالت حضور و مراقبت باز نمى داشت ، گوشه هاى چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجّد مجروح شده بود.
ى از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به يكى از روستاها رفتيم و شب را در راه گذرانديم . سيّد به من فرمود: نمى خوابى؟ من رفتم كه بخوابم ، چون سيّد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم ديدم بندهاى دوش و اعضايش مى لرزيد به طورى كه كلمات نماز را از شدت حركت فكّين و اعضا مكرّر مى نمود تا آن را صحيح ادا كند.
مرحوم تنكابنى ، درباره فرزند حجت الاسلام شفتى ، مرحوم آقا سيد اسداللّه نيز چنين مى نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح ، در جايى خلوت به دعا، مناجات، گريه، عبادت و نماز اشتغال دارد و در گريستن از خوف خداوند متعال ، مانندى براى او نيست .(1)
*آخوند ملاّ محمّد كاشى
در شرح احوال آخوند ملا محمّد كاشانى ، استاد آقا نجفى قوچانى، حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى و بسيارى از ديگر اعاظم ، آورده اند:هر نيم شب ، نمازى چنان به سوز و گداز مى خواند و بدنش به لرزه مى افتاد، روزى پس از ختم درس، يكى از طلاّب به مَدْرس آن بزرگوار آمد و گفت : آقا، اين آقا شيخ مى گويد كه ديشب به وقت سحر ديدم كه از در و ديوار صداى «سبّوحٌ قدّوس ، ربّنا و ربّ الملائكة و الرّوح » بر مى آيد و چون نگريستم ديدم كه آقاى آخوند در سجده ، اين ذكر را مى گويد. آخوند فرمود: اين كه در و ديوار به ذكر من متذكّر باشند امرى نيست ؛ مهمّ آن است كه او از كجا محرم اين راز گشته است.(2)
*شيخ جعفر كاشف الغطاء
در احوال اين محقق بزرگ آورده اند:
«شيخ در عبادت، صفاى باطن و حالت تضرّع و زارى به درگاه حضرت بارىتعالي و تهجّد و سحرخيزى و دعا و مناجات ، يكى از اوتاد روزگار بوده و تا سر حدّ قدرت نمى گذاشته عمل مستحبى از او فوت شود».(3)
شهيد محراب ، ملاّ محمد تقى برغانى قزوينى مى گويد:
«روزى مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء وارد قزوين شد و در منزل يكى از بزرگان رحل اقامت افكند. در آن منزل ، باغى نيز وجود داشت . وقت خواب فرا رسيد و همه خوابيدند و من هم در گوشه آن باغ خوابيدم .چون پاسى از شب گذشت ، شنيدم شيخ مرا صدا مى زند و مى گويد: برخيز و نماز شب به جاى آر.
عرض كردم ؛ بلى بر مى خيزم. شيخ رد شد و من دوباره خوابيدم . ناگهان صدايى به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم ، وقتى به نزديك جايى كه سر و صدا مى آمد رسيدم، ديدم جناب شيخ به تضرّع، گريه و مناجات مشغول است و صداى ايشان چنان در من اثر گذاشت كه از آن شب تا كنون كه 25 سال مى گذرد، هر شب بر مى خيزم و به مناجات مشغول مى شوم )).(4)
آيت اللّه شيخ آقا بزرگ تهرانى رحمه الله عليه مى گويد: روزى علاّمه محمّد حسين كاشف الغطاء به استاد بزرگمان علامه نورى گفت : بعضى از شبها احساس سنگينى مى كنم و نماز شب از دست مى رود. علامه نورى با عتاب پدرانه اى فرمود: چرا؟ چرا؟ برخيز! برخيز!.
روزى علاّمه كاشف الغطاء به من فرمود: صداى رساى استادم محدّث نورى هر شب ساعتى به سپيده صبح به گوشم مى رسد و مرا بيدار مى كند و به نماز شب بر مى خيزم . صدايى كه «صلا» در مى دهد: محمّد حسين ! فرزندم ! چرا؟ چرا خوابيده اى ؟ بيدار شو، برخيز، برخيز!(5)
*آقا نجفى قوچانى
مرحوم آقا نجفى قوچانى رحمة الله عليه ضمن گزارش ماجراهاى دورانِ طلبگى خود در اصفهان ، مى نويسد:
«… در اين حجره تازه كه حجره هايمان به هم وصل بود، از ميان طاقچه سوراخ نموديم و ريسمانى در آن كشيديم كه يك سرِ ريسمان در حجره رفيق بود و يك سر ريسمان را من به دست خود مى بستم كه سحر هر كدام زودتر بيدار شويم ديگرى را بدون اين كه صدايى بزنيم، به توسط همان ريسمان، بيدار كنيم كه مبادا طلبه اى از صداى ما بيدار شود و راضى نباشد.»(6)
*آيت الله العظمي سيد محمدباقر درچهاي
گويند كه مرحوم آيت اللّه سيّد محمد باقر درچه اى ، استاد آيت اللّه بروجردى و ميرزاى نائينى و آقا نجفى قوچانى و… در قنوتِ نماز شب ، دعاى ابوحمزه ثمالى را با حالت ايستاده ، مى خواندند.
كنونت كه چشم است اشكى ببار زبان در دهان است عذرى بيار
——————————————————————————–
پي نوشت ها:
1.قصص العلماء: 137، 123.
2.تاريخ حكماء و عرفاء متأ خر بر صدرالمتأ لهين : 75.
3.وحيد بهبهانى : 195.
4.قصص العلماء: 193. 10
5.يادنامه شهيد آيت اللّه قدوسى : 76، 77.
6.سياحت شرق : 198 - 199.
منبع: پايگاه اطلاع رساني حوزه.
تهيه و تنظيم: سيد صدرالدين مرتجي-گروه حوزه علميه تبيان
منبع :سایت تبیان
نظر از: رحیمی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
با سلام
ای حسین..
این روزها که عطرگلاب و اشکهای روضه تو را احساس می کنم دلم بیشتر از همیشه به هوای نشستن در کنار رود جاری روضه ات پر می کشد تا تیرگیها و آلودگی های یکساله ام را در این جاری زلال بزدایی و روح خسته ام را با طراوت رحمت و نوازشت حیاتی تازه ببخشی…
رقیه رحیمی - التماس دعا