حدیثه

  • خانه
  • مجموعه صوتی قرآن کریم + دانلود Voice of Holy Quran + Download
  • مشاعره
  • تماس
  • « قدرت تصمیم گیری
  • صلوات نامه قدیم مردم ایران »

استخوان لای زخم می گذارد

ارسال شده در 6ام فروردین, 1400 توسط حدیثه در جور واجور

 

✍حکایت

قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید. همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود، بردند.

حکیم بعد از ضد عفونی زخم می خواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است.

می خواست آن را بیرون بکشد، اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت :
زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.
از آن روز به بعد کار قصاب درآمد .

هر روز مقداری گوشت با خود می برد و با مبلغی به حکیم باشی می داد و حکیم هم همان کار همیشگی را می کرد، اما زخم قصاب خوب نشد که نشد.

مدتی به همین منوال گذشت تا این که روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود، به جای او بیماران را مداوا می کرد .

آن روز هم طبق معمول همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضد عفونی می خواست پانسمان کند که متوجه استخوان لای زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصاب گفت : به زودی زخمت بهبود پیدا می کند.

دو روز بعد قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت:
تو بهتر از پدرت مداوا می کنی. زخم من امروز خیلی بهتر است.
پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت:
از فردا نیازی نیست که نزد من بیایی.

چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت. وقتی همسرش سفره را پهن کرد متوجه شد که غذایش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است.

با تعجب گفت:
این غذا چرا گوشت ندارد؟
همسرش گفت: تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده.
حکیم با تعجب از پسر سوال کرد : مگر قصاب نزد تو نیامد؟

پسر حکیم با خوشحالی گفت: چرا پدر آمد و من زخمش را بستم و استخوانی را که لای آن مانده بود، بیرون کشیدم. مطمئن باشید کارم را خوب انجام داده‌ام.

حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت :
از قدیم گفته بودند: نکرده کار، نبر به کار.
پس بگو، از امشب غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را لای زخم گذاشته بودم تا قصاب هر روز نزد من امده و مقداری گوشت برایمان بیاورد.

از آن روز به بعد درباره کسی که جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند، می گویند: استخوان لای زخم می گذارد…

امثال و حکم، دهخدا
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ

استخوان حکایت قصاب گوشت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

السلام علیکم یااهل بیت النبوة

پر بیننده ترین مطالب

  • سلامت روانی از منظر قرآن (5.00)
  • فضیلت شب و روز عید سعید فطر (5.00)
  • دشمن شناسی در جهان مدرن از نظر قرآن (5.00)
  • صلوات خاصه امام رضا علیه السلام (5.00)
  • روزهای تجلی عشق به ولایت (5.00)
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

آخرین مطالب

  • نحو المحبوب
  • کاشت ناخن و عوارض آن
  • خواندن قرآن
  • کنسل شدن حمله
  • بدون شرح
  • دوگ بارناد و سفر اربعین
  • ذبح اسلامی
  • معنای کلمات عاشورا و تاسوعا
  • تصاویر وقایع روز عاشورا
  • استدلال درباره حجاب
  • چرا خانمت حجاب دارد؟
  • امام کاظم علیه السلام
  • شعری از فردوسی در مدح حضرت علی (علیه السلام )
  • اشعار بدون نقطه امام علی علیه‌السلام
  • برخی رسوم زیبای مسلمانان
  • پوشش زن ایرانی
  • فدایی حیا
  • روز عرفه
  • خرداد
  • وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می چشید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • گلستان قرآن
    • تفسیر
    • آموزش
  • انتظار
  • شمیم ولایت
  • دریا دلان
  • احادیث
  • سخن ناب
  • مناسبتها
  • جور واجور
  • عکس
  • دلنوشته
  • دانلود
  • معرفی کتاب
  • سرگذشت
  • احکام
  • مقاله
  • زیارت

خبرنامه

خطاطي و خوشنویسی آنلاين

خطاطي نستعليق آنلاين

کاربران آنلاین

  • فاطمه حیدرپور

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس