انسان بی تاب و حریص
بسم الله الرحمن الرحیم
✨تفسیر کوتاه✨
جزء بیست و نهم
صفت حرصِ خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرصِ بشرى كه رذیله و ناپسند مى باشد
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «۱٩» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «٢۰» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «٢۱» إِلَّا الْمُصَلِّينَ «٢٢ معارج» ⚜️همانا انسان، بىتاب و حريص آفريده شده است. هرگاه بدى به او رسد، نالان است و هرگاه خيرى به او رسد، بخيل است. مگر نمازگزاران
?هلوع كسى است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مى كند و چون به خيرى مى رسد از انفاق به ديگران خوددارى مى كند.
?صفت هلع (شدّت حرص) كه انسان بر اساس آن آفریده شده، از صفات *حبّ ذات* است و به خودى خود از رذائل اخلاقى نيست، ، *حرص شديد نسبت به خير، وسیله کمال است* كه اگر این صفت نبود، انسان به دنبال كمال و جلب خير و دفع شرّ از خود بر نمى آمد، و انسان را مجبور می کند برای سعادت و كمال خود تلاش کند.
❌وقتى بد مى شود كه انسان آن را بد كند و درست تدبير نكند، هر صفت نفسانى اگر در حد اعتدال حفظ شود، *فضيلت*، و اگر به طرف افراط و يا تفريط منحرف گردد، *رذيله* مى شود.
?انسان در ابتدای خلقتش وقتی كه طفل هست، قبل از بلوغ مجهّز به حرص شديد هست. با آن غرائز عاطفى، خير و شرّ خود را تشخيص مى دهد، چيزى را که دوست دارد تنها برای خود می خواهد و از بخشش آن امتناع می کند و وقتى به درد و يا چیز بدی برمى خورد، دچار جزع مى شود
?وقتی به بلوغ می رسد به وسیله ديگری به نام *عقل* مجهّز مى شود، كه با آن حقائق امور را آنطور كه هست درك مى كند، اعتقاد به حقّ و عمل خير را تشخيص مى دهد، آن وقت صفت حرص شديدِ ايّام کودکی، مبدّل به حرصى ديگر مى شود و آن *حرص شديد به خير واقعى (شتاب به سوى مغفرت پروردگار) و فزع شديد از شرّ اخروى (نافرمانى خداوند) است*،
?در نتيجه چنين كسى از كار خير سير نمى شود و اطراف گناه نمى رود، نسبت به شرّ و خير دنيوى حرصى ندارد، در هنگام برخورد با گناه، حرص خود را با *فضيلتِ صبر* كنترل مى كند، وهنگام برخورد با مصيبت، جزع خود را با فضيلتِ صبر ضبط مى كند، و همين حرص به منافعِ واقعى براى چنين انسانى صفت كمال مى شود.
❌اما اگر انسان از عقل و فطرتش روى برگرداند، مانند دوران طفوليّت، پاى بند هواى نفس خود باشد و مشتاق باطل و برحرصش به سوی خير دنيوى كنترل نداشته باشد.
⬅️خداوند، آن صفت غريزيش را که وسيله سعادت دنيا و آخرتش بود، از او مى گيرد و *مبدّل مى كند به وسيله شقاوت و هلاكت*، تا او را به مبارزه با حق و جمع مال دنيا و ذخیره كردن آن مجبور کند.
✨با توجه به آیه (الّذى اَحسَنَ كُلَّ شَى ء خَلقَهُ ) حرصى كه منسوب به خداست حرصِ به سوی خير واقعى است،
❌ و حرصى كه صرف جمع مال و غفلت از خدا مى شود منسوب به خود انسانها است، اين خود انسان است كه حرص خدادادى را مثل ساير نعمتها به سوء اختيار و كج سليقه گى خود به نقمت مبدل مى سازد.
✨استثناى مؤمنينِ نمازگزار هم نه از اين جهت است كه اين صفت در آنان وجود ندارد، بلكه استثناى آنان از اين جهت است كه مؤمنينِ نمازگزار *حرص خود را به همان صورت كمال و فضيلت اصلى باقيش گذاشتند* و به صورت رذيله و نقمت مبدّل نكردند.
?منبع:تفسیر المیزان
فرم در حال بارگذاری ...