همراه با غدیر
چه واقعه ای در غدیر رخ داده؟ واقعه ای که در هیچ جای جهان، به این نام، نشان و خصوصیت ذکر نشده است.
زبان قاصر است از بازگویی واقع، فقط همین را می دانم که اگر در آن حج شرکت می کردم یا همراه افرادی بودم که با پیامبر بودند و درغدیر توقف کرده بودم یا اینکه جلوتر رفته بودم و مرا باز می گردانند و یا اینکه منتظر بودند تا به آنها بپیوندم .
با آن جمعیت حدودا 120 هزار نفری، که بیش از جمعیتی است که در ورزشگاه آزادی وجود دارد؛ نمی دانم جزء افرادی بودم که در آنجا گمارده بودند تا به نفراتی که دور تر از پیامبر هستند، صحبتهای پیامبر را برسانم.
یا مانند افرادی که از آن بالا روی صندلی های ورزشگاه نشسته اند تماشا گر افراد ی بودم که جهاز شتران را روی هم می گذارند و منبری از آنها می سازند تا پیامبر به منظور سخنرانی بر روی آن برود و پس از خواندن خطبه دست صاحب غدیر راگرفته و آن را بالا ببرد؛ تا حدی که سفیدی زیر بغل نمایان شود و می شنیدم که چهار بار پیامبر تکرار می کند :
“من کنت مولا و هذا علی مولا"وشاهد این بودم که چگونه بعد از انتشار خبر، حارث بن نعمان خدمت رسول خدا می آید و می گوید:"ما را به نماز، روزه، زکات، حج امرکردی پذیرفتیم و اینک دست پسر عموی خود را بلند کرده و او را برما برتری داده و فرمودی:"من کنت مولاه فعلی مولاه ” این مطلب از طرف تو بود یا از طرف خدا؛ پیامبر در جواب فرموند: “این مطلب را از طرف خداوند ابلاغ کردم.” حارث پشت می کند؛ در حالی که به سوی راحله اش حرکت کرده، با خودش چنین زمزمه می کند:” بار خدایا اگر آنچه را که محمد می گوید حق است پس بر ما سنگی از آسمان بفرست یا به عذاب دردناکی مبتلا گردان.”
هنوز به مرکبش نرسیده، خداوند سنگی را بر او فرودمی آورد و بر فرق او می خورد و از پشتش خارج می شود و به درک واصل می گردد و این هنگام بود که این آیه نازل شد. ( سال سال بعذاب واقع)… 1
و اینکه می دیدم بعد از واقعه غدیر پیامبر اکرم عمامه معروف خود را به نام سحاب برسر مبارک حضرت علی علیه السلام می گذاشت و من نیز آن روز را روز تاج گذاری حضرت علی علیه السلام می نامیدم.
و در آن گرمای سوزان، سه روز منتظر بیعت کردن با پیامبر و حضرت علی می ماندم و هنگامی، دست خود را برای بیعت از پشت پرده در تشت آب فرو می بردم، بیعتم واقعی بود یا دروغین، آیا جزء پیمان شکنان غدیر بودم یا جزء وفاداران غدیر، آیا بیعت با سقیفه می کردم یا شعر در دفاع از ولایت می سرودم، آیا بیعت با اولی داشتم یا امام علی علیه السلام را برای بیعت برمی گزیدم ، آیا سیاست و تزویر داشتم یا مانند شیعیان در خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تحصن می کردم و در دفاع از ولایت موضع گیری داشتم.
اما اکنون خدا را شاکرم، اگر در آن واقعه نبودم والدینی داشتم، طبق فرموده پیامبر که در ادامه سخنان خود فرموند :” باید آنان که حاضرند ، این امر را به غایبان برسانند و ابلاغ کنند.” از همان بدو تولد با گفتن اذان و اقامه در گوشم مرا با نام امام علی علیه السلام آشنا کردند؛ و کمی که بزرگتر شدم هر وقت به زمین می افتادم با نام علی مرا بلند می کردند و تا توانستند سیره و روش ائمه را به من یاد دادند.2
به قلم نویسنده وبلاگ 30 / 6 / 95مصادف با عید غدیر
……………………………………..
1. این حدیث را ثعلبی در تفسیر این آیه و دیگران نیز نقل کرده اند
2. واقعه تاریخی گفته شده از کتاب نگرشی نو به غدیر تالیف علی اصغر رضوانی
فرم در حال بارگذاری ...