رزمنده
کیا میدونن زندگی پر از تشویش و اضطراب رو،
کیا میدونن از یهویی رفتن ها..
از ساک بستن ها…
کیا میدونن که وقتی حرف امنیت میشه خونواده هاشونو، عزیزاشونو رها میکنن، جونشون رو کف دستشون میگیرن برای دفاع از کشور و ناموسشون…
یه روز مرز…
یه روز سیل…
یه روز حلب…
یه روز بغداد…
کیا میدونن از حالُ روزِ همسری، که هر مأموریت، جونش به لبش میرسه…
کیا میدونن از حال و روز نو عروسی که باید تنهایی رو تحمل کنه که جون ماها به خطر نیفته
کیا از قشنگیِ این لباس خوش رنگ، که یه روز خاکیه،
یه روز گلیه،
یه روز خونی،
و حالا هم
بوی الکل میده …
.
رزمنده عشقه
و
رزمنده عاشق
فرم در حال بارگذاری ...